Perdic | article of a building by law | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 174 (4 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	article U	ماده بند
	article U	ماده
	article U	کالا
	article U	متاع
	article U	چیز
	article U	اسباب
	article U	فصل
	article U	مقاله
	article U	مقاله گفتار
	article U	حرف تعریف
	article U	بصورت مواد در اوردن
	article U	تفریح کردن
	article U	شیئی
	article U	ماده قانون
	article U	پیامی در یک گروه خبری
	article U	شرط
	what is the p of this article U	قیمت این کالا چند است
	the d. article U	حرف تعریف
	that article is not g. U	این کالابدل است
	city article U	گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
	article had two notes U	داشت
	article had two notes U	ماده یکم دو تبصره
	article of association U	اساسنامه شرکت
	an inspired article U	مقاله القاشده
	found article U	شیئی گمشده
	an inspired article U	مقاله رسانده
	article of roup U	اموال مورد حراج
	article of a company U	اساسنامه شرکت
	indefinite article U	حرف نکره
	replealed article U	ماده منسوخه
	to mark down an article U	بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
	leading article U	سرمقاله
	leading article U	کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
	definite article U	حرفتعریفمعین
	article of faith U	اعتقاد و عقیده باطنی
	punitive article U	موادقانون جزا
	punitive article U	قوانین جزایی ارتش
	offender against this article U	متخلفین از این ماده
	found article U	لقطه
	lost article U	لقطه
	lost article U	شیئی گمشده
	i write an article U	مقالهای مینویسم
	I assume that you did read this article. U	من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
	compression molded article U	بخش پرسی
	I premise that you did read this article. U	من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
	building U	ساختمان
	building U	بنا
	building U	عمارت دیسمان
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	administrative building U	ساختماناداری
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	service building U	ساختمانسرویس
	slab building U	ساختلوح
	turbine building U	ساختمانتوربین
	office building U	ساختمان اداری
	building block U	بنا کنده
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	building block U	کنده ساخت
	tower building U	ساختمان برجی
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	public building U	بنای همگانی
	body building U	پرورش اندام
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	ship building U	کشتی سازی
	site building U	زمین زیربنا
	site building U	زمین ساختمانی
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building blocks U	بنا کنده
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	building blocks U	کنده ساخت
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	building line U	خط کناری ساختمان
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	body building U	بدنسازی
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	administration building U	ساختمان اداری
	building official U	بازرسان ساختمان
	building owner U	صاحب کار
	building permit U	پروانه ساختمان
	building plant U	وسایل ساختمان
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	building system U	سیستم ساختمان
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building unit U	واحد ساختمانی
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building line U	بر ساختمان
	building line U	بر ساختمانی
	administration building U	قسمت اداری
	road building U	جاده سازی
	bridge building U	پل سازی
	building component U	اجزای ساختمان
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building construction U	معماری
	building construction U	روسازی
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building limes U	اهک ساختمانی
	building line U	امتداد
	building line U	راسته
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	building site U	عرصه
	building site U	کارگاه ساختمانی
	body-building U	بدنسازی
	body-building U	پرورش اندام
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	height of building U	بلندی ساختمان
	home building U	ساختمان مسکونی
	house building U	ساختمان مسکونی
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	machine building U	ماشین سازی
	main building U	ساختمان اصلی
	commercial building U	تیمچه
	building work U	کار ساختمانی
	capital building U	سرمایه سازی
	nest building U	لانه سازی
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	industrial building U	بنای صنعتی
	building sites U	عرصه
	commercial building U	سرای
	commercial building U	تیم
	model building U	الگوسازی
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	road building machine U	ماشین جاده سازی
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	road building slag U	شلاکه جاده سازی
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	building steel lathing U	اسکلت فلزی ساختمان
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	word building test U	ازمون واژه سازی
	a building of small scale U	عمارت کوچک
	building steel lathing U	بافت ساختمان فولادی
	In appiarance it is a strong building. U	بظاهر ساختمان محکمی است
	To make a forcible entry into a building. U	بزور وارد ساختمانی شدن
	bed building stage of river U	تراز سطح متوسط اب رودخانه
	his equitable savings and loan building U	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
	to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است